علوم انسانی متداول در دانشگاه ها فاقد مبانی الهی و نگاه معنوی به انسان و جهان است و آنچه که به عنوان علوم انسانی در حوزه های علمیه شکل گرفته مجموعه توصیفات کلی و فردی با گرایش اسلامی است. اما نیاز امروز ما به علوم انسانی نیاز به مفاهیم اجتماعی اسلام از انسان در حوزه تنظیم روابط و نظامات ی، فرهنگی و اقتصادی می باشد. بنابراین در حوزه مفاهیم علوم انسانی در سه بخش مفاهیم ارزشی، فلسفی و کاربردی نیازمند تحول و تعریف صحیح از انسان شناسی، جامعه شناسی، روانشناسی، مدیریت، ت، فرهنگ، اقتصاد، هنر و . مبتنی بر آموزه های ناب دینی هستیم.
علوم انسانی نقش اساسی و ویژهای را در مهندسی و مدیریت تمدن اسلامی دارد، زیرا انسان به عنوان كانون آفرینش و به عنوان موجودی خلاق، دارای اختیار ومتصرف در كائنات نقش غیر قابل انكار و تعیین كننده ای را در معارف دینی به خود اختصاص داده است. پرداختن به جایگاه علوم انسانی از این منظر می تواند گرهگشای مسائل پیش رو در تمدن سازی دینی باشد.
از طرفی توجه به پیامد ها و مخاطرات استفاده از علوم انسانی غربی در نظام سازی و حکومت دینی ما را بر آن میدارد که در فرآیند طراحی و مهندسی فرهنگی و تهیه نقشه جامع علمی کشور به این مسئله با حساسیت ویژه ای برخوردار نمائیم.
مقام معظم رهبری حضرت آیت الله ای در بیانات متعددی نیاز جامعه اسلامی به علوم انسانی مبتنی بر دین و پرهیز از استفاده از علوم انسانی غربی در مهندسی و مدیریت نظام اسلامی را متذکر شده اند:
"ما علوم انسانىمان بر مبادى و مبانى متعارض با مبانى قرآنى و اسلامى بنا شده است. علوم انسانى غرب مبتنى بر جهانبینى دیگرى است؛ مبتنى بر فهم دیگرى از عالم آفرینش است و غالباً مبتنى بر نگاه مادى است. خوب، این نگاه، نگاه غلطى است؛ این مبنا، مبناى غلطى است. این علوم انسانى را ما به صورت ترجمهاى، بدون اینكه هیچگونه فكر تحقیقىِ اسلامى را اجازه بدهیم در آن راه پیدا كند، میاوریم تو دانشگاههاى خودمان و در بخشهاى مختلف اینها را تعلیم میدهیم؛ در حالى كه ریشه و پایه و اساس علوم انسانى را در قرآن باید پیدا كرد.[1]
"بسیارى از مباحث علوم انسانى، مبتنى بر فلسفههائى هستند كه مبنایش مادیگرى است، مبنایش حیوان انگاشتن انسان است، عدم مسئولیت انسان در قبال خداوند متعال است، نداشتن نگاه معنوى به انسان و جهان است. خوب، این علوم انسانى را ترجمه كنیم، آنچه را كه غربىها گفتند و نوشتند، عیناً ما همان را بیاوریم به جوان خودمان تعلیم بدهیم، در واقع شكاكیت و تردید و بىاعتقادى به مبانى الهى و اسلامى و ارزشهاى خودمان را در قالبهاى درسى به جوانها منتقل كنیم؛ این چیز خیلى مطلوبى نیست. این از جملهى چیزهائى است كه بایستى مورد توجه قرار بگیرد.[2]
مشکل علوم انسانی از دو منظر قابل بررسی است. علوم انسانی رسمیت یافته در دانشگاهها فاقد مبانی الهی است و علوم انسانی تولد یافته در حوزه های علمیه مجموعه توصیفات کلی، فردی با گرایش اسلامی است.
اما نیاز امروز ما به علوم انسانی اسلامی نیاز به مفاهیم اجتماعی اسلام از انسان در حوزه تنظیم روابط و نظامات ی، فرهنگی و اقتصادی است. این نیاز جدید جامعه اسلامی در علوم انسانی برخواسته از تفكر سكولار غرب قابل تامین نیست و هرآنچه كه به عنوان میراث گذشته در اختیار داریم یکسری مفاهیم کلی فردی و غیر کاربردی است که كفایت لازم برای مهندسی تمدن اسلامی را ندارد. لذا محتاج یك نهضت علمی و نرم افزاری برای دستیابی به افق های جدید علم و تولید علوم از جمله علوم انسانی اسلامی میباشیم.
درباره این سایت