این روزها چالشی که در علوم انسانی کشور مطرح شده تغییر و تحول» در آن است. اما صحبت راجع به تغییر و تحول یک علم بدون شناخت ماهیت آن ممکن نیست. اشراف بر علوم انسانی فعلی، خاستگاه، تاریخچه و سایر ابعاد آن لازم است، تا متخصصان و استادان بتوانند بهخوبی ضعفها، ناهمگونیهای فرهنگی و نقاط تاریک آن را بشناسند و به کمک داشتههای علمی و فرهنگی بومی نقصآنها یش را مرتفع سازند. بیشک تحولی که ما به دنبال آن هستیم تلاشی است بهمنظور تکامل آنچه امروز تحت نام علوم انسانی» در مجامع علمی و دانشگاهی مطرح میگردد و نه حذف علوم انسانی و ایجاد نسخهای جدید.
آنچه در ادامه خواهید خواند نظرات دکتر علی فلاح رفیع است که در گفتگو با فصلنامه مطرح شده است. در این گفتگو ایشان ضمن بحث در مورد اصطلاح علوم انسانی بهنحوهی شکلگیری آن در پارادایمهای گوناگون براساس مبانی مختلف معرفتی و اعتقادی پرداخته و از همین رهگذر چرایی تحول در علوم انسانی را در کشور تبیین کردهاند.
حجتالاسلام فلاح رفیع تاکید ویژهای بر معرفتشناسی داشته و معتقدند اگر در این حیطه اتفاق نظر ایجاد شود دستیابی به تحولِ مطلوب، بسیار آسانتر خواهد شد. ایشان در انتها استعانت به منابع معرفتی خطاناپذیر را تنها راه برونرفت از اختلاف نظرهای فعلی برشمرده و از این رو قرآن و سیرهی اهل بیت(علیهم السلام) را مناسبترین محمل برای شکلگیری و پرورش علوم انسانی کارآمد دانستهاند.
- در ابتدا اگر ممکن است برای روشنتر شدن بحث، توضیح مختصری را در مورد اصطلاح و مفهوم علوم انسانی بفرمایید.
ضمن تشکر از اهتمام شما به این موضوع مهم، باید عرض کنم،در اصطلاح رایج، علوم انسانی به علومی اطلاق میشوند که با ابعاد روحی – معنوی انسان مرتبطاند و به جنبههای اجتماعی، ی، حقوقی و مدیریتی میپردازند. در این اصطلاح امروزه علوم انسانی در برابر علوم طبیعی اعم از علوم پایه، فنی - مهندسی و پزشکی قرار داده میشود. اما اصطلاح دیگری را هم میتوان برای علوم انسانی لحاظ کرد که هر چند مرسوم نیست، اما به نظر بنده میتواند به شفافسازی بحث ما یعنی تحول در علوم انسانی و ضرورت آن کمک شایانی داشته باشد. در این اصطلاح دوم علوم انسانی هر علمی را که توسط ابزارهای شناختاری انسان حاصل میشود در بر میگیرد؛ اعم از علوم انسانی مذکور در اصطلاح اول و علوم پایه، فنی مهندسی و پزشکی.
در مقابل این علوم، علم الهیات یا علوم دینی قرار داردکه مبنا و اساس آنها ، انسان وابزارهای شناختاری او نبوده است. این علوم از طریق وحی و یاکسانیکه از سوی وحی به عنوان مفسر و مبینآن تعیین شده و از عصمت برخوردارند حاصل میشود. بنده این دو اصطلاح را به اصطلاح خاص و عام از علوم انسانی تعبیر میکنم.
درباره این سایت